سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

نظر

نماز مغرب و عشا را توو مسجد کمر زرین بودیم، آقا بعد از نماز چند جمله ای از محبت اهل بیت میگفت، از اعمال شب قدر::

شب جمعه، شب قدر...

  در ایام قدر،همون شرایطی که برای شبِ قدر هست برای روز هم با کمی کمتر و بیشتر هست. اون عباداتی که برای شبهای قدر توصیه شده و هست برای روزش هم توصیه شده.

در این ایام، هرچه هست از محبت است.

 پیامبر فرمودند: اگر دیدی دوست داری بِروی مسجد، نماز بخوانی و قرآن بخوانی و ... اگر دیدی شرکت در مجالس مذهبی را دوست داری ، اینها علامت این است که خدا دوستت دارد.

ایمان پایه هایی دارد و محکمترین پایه ها دو چیز است: 1_ دوست داشته باشی برای خدا و 2_ دشمن داشته باشی برای خدا.

 مومن می گوید: معصیت کاران را دوست ندارم. گنهکاران را دوست ندارم.

مومنین را دوست دارم. اهل بیت را دوست دارم. سرمایه اول زندگی من محبت اهل بیت است.

 

خوابم نمی بره ، گوشی رو برداشتم ، یه چرخی زدم و بالاخره رادیو رو روی شبکه معارف تنظیم کردم ، فکر کنم داره ابوهمزه رو میخونه...

بعد از ابوهمزه هم یه سخنرانی گذاشت و ... هنوز یکساعت به اذان صبح مونده. بلند شدم تلوزیون رو روشن کردم. سفره پهن شد و کم کم سحری آماده...

آخرین اذان سحرگاه ماه رمضان... 

 


نظر

 خیلی وقت‌ها گناه نکردن نتیجه‌ ی فراهم نبودن موقعیت است
نه اینکه زاهد هستند و نمی خواهند گناه کنند!
همیشه هم موقعیت برای خطا و گناه وجود ندارد...
خیلی ها توهم تقوا برشان ندارد!!!

 

 

http://img1.tebyan.net/Big/1395/04/9ab08b53a03e4c839d5a151b5b76d88f.jpg

 


نظر

امشب خاله جان سادات پته چادورشونا پس زدن آ من رو زیرش راه دادن . تا باهم دیگه حدیث کسا بوخونیم.

امشب خاله جان سادات به سبک خاصی من رو دختر خودشون حساب میکنن. نیمیدونیا من با یه عمق خاصی با یه لذت خاصی با یه حالت خاصی نفس میکشم. شاید شوما توو لیست تجربیات طلاییتون چنین تجربه ی طلایی رو نداشته باشین ولی به جان خودم خیلی لذیذ بود. خیلی و من امشب یک چنین تجربه ای رو به لیست تجربیات طلایی اضافه کردم. آخه من امشب صاحبش شدم.  صاحبش شدم. صاحبش شدم.

دلم میخواد برای همیشه چنین شبی رو توو ذهنم با تمام حواشی اون با تمام سیگنالهای اصلی و فرعیش حفظش کنم. حفظ. آخه خیلی باارزشس خیلی. دوسش دارم.

خدا این حچ خانوما برا همگیمون سالهای سال سالم آ سلامت حفظشون کنه تا زیری سایه امام زمان کنارشون آ همراهشون سربازی امام زمونمونا بکنیم.

الهی آمین.


جادوون خالی امروز وسطی میدوونی امام ,با این برآبچای چارقد با مامانشون .

 

 

جادوون خالی بود حسابی. برای اینکه یوخده فکر کنید آ به عملکری تهرانی جماعت یوخده بخندی.

 

بزارین یوخده برادوون روشن کنم:
همگی یکی یه دوربین به دستشون آ باهم میدونی امامی اصفانا میگشتیم. دوتا مسجدی که توو میدوونسا که من ندیدم رفیق آ رفقا تووش برن(وخت نشد). ساختمانی با اوون عظمت آ بزرگی عالیقاپو هم که چند دقیقه ای تند آ تند یادگاری ازش عکس گرفتند. اما توو اون دو-سه ساعتی که توو بازاری دور-آ-وری میدوون با دقت آ کنجکاوی بسیار میگشتند آ چلق چلق عکس میگرفتند, دریغ از یه دوزاری که خرج کنند.

 

آخری کار, من دیدم اِ اِ اِ اینا راس,راسی اصلا فکری خرجی یه دوزاری هم نیستن. آ دیگه کم کم این بازاریا اصفان , از مسگَر جماعت گرفته تا بزرگانی گزی اصفان. از صاحبان بازاری قلمزنا گرفته تا بزرگانی خاتم کاری اصفان ما را از میدوون میندازن بیروون.
سه ساعتس این خبرنگارایی مثلا باکلاسی ما, دوربین به دست اِز ریز به ریز هنر آ صنعتی اصفات مفتی مفتی دارن عکاسی میکنند آ برای سایتهای خبریشون خبرسازی میکنند, اونم مفت مفت. دریغ از یه قطره آب که از دستشون بچّکه.

 

دیگه آخری کار مجبور شدم جهتی حفظی آبرو هم که شدس برا بزرگانشون, یوخده سوغاتی بخرم.
باوردوون میشد؟؟؟؟؟؟؟ خودم براشون سوغاتی خریدم. دادم دستشون....... عجب. عجب.  جادون خالی . با مزه بود. آ جالب.

 

بیبین  تورا خدا آدم باید برا حفظی کلاس آ آبروش ,خودش سوغاتی بخره آ بدد دستی مهموناش تا ببرن برا خانوادشون. نکنین اینکارا را . به فکری سوغاتی نیستین , حداقل حفظ کلاس کنین.