بارها روي اون خاكهاي آشنا كه قدم مي زدم . اين زمزمه ها بر لبم جاري ميشد :
رو به هر سو مي كنم چشم دلم سوي توست
جنت والاي من خاك سر كوي توست .
اون ديار همه جاهاش بوي شهدا ميده .......