سلام آباجي خبي؟ خوشي؟ ميبينم حرفا خب يادت موندس :دي
فقط قبلي انتشار متنادا بفرس برا من جهتي ويراستاري :دي
علاءالدين دلبندم نه الائدين، خوار زاده اي منم پسر بودس نه دختر
دامادمونم لبي خودشا تابوندس گفته اينم لب تاب
هههههههههههه
ولي خدا خيرت بده که مي نويسي ما که نميتونيم حداقل دلم خوشه تو خاطرات اون روزا رو برامون زنده ميکني (گرچه لحظه لحظه اش تو ذهنم ثبت شده)
راستي مهمتريم بخش ماجرا رو نگفتي، ماجراي اومدنمون توي قطارا هي خوردني سميه آ پري :دي (ميشه خام زخمها ... 0 )
مي بوسمت قربونت بچسبم =))