گفتم به شهيد، ما سرآپا درديم،با دشمنِ ديرينه توافق کرديم.لبخند زد و گفت اگر ما رفتيم.در موقع فتنه باز بر ميگرديم.
جناس اين غزل از جِنس گل و بلبل نيستحماسه است غزل، صحبت از تَغَزُل نيستهجوم سنگ دلان در حريم آينه ها براي جان به کفان قابل تحمل نيستبنازم آن سرِ سرمست را که بر آن سر بغيرِ سرخيِ تاجِ غرور ، کاکل نيست