وبلاگ :
دست خط ...
يادداشت :
36.گردان امام حسين(ع)...(پلاکهاي تنها مانده)
نظرات :
2
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
seyed.mirza
سلام عزيز.
سلام بر کسي که حرمتش شکسته شد.
"زيارت ناحيه مقدسه"
مادر و رقيه که در آغوش هم مي گريستند، صداي پُر سوز جواني را که روي تخت دراز کشيد بود و نوحه مي خواند و مي گريست را شنيدند، رقيه و مادرش به هم نگاه کردند، ريزش اشک بر گونه هاشان شدت گرفت، اما اين اشک دوم، اشک شوق بود. شوق آنکه، رضا به حالت طبيعي خود بازگشت.
يه داستان کوتاه و اشکي براي تو عزيز.منتظر نظر زيبا و حضور صميمي ات.
از وبتون بهره مند شدم و خوشحالم که مي دانيد، بايد باشيد. ياعلي مدد.