سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

بعد از نماز مغرب و عشا دیگه زدیم بیرون. راستش دیگه خسته شده بودم. اما بازهم اگه بهم تعارف میکردن , میموندما. خداییش همچین جاهایی که دیگه معلوم نیست آدم بتونه برگرده یا نه , آدم تا جون داره سعی میکنه بهره رو ببره.... ولی به جان خودم دیگه خسته بودم. خلاصه زدیم بیرون آ همونطرفا یه جایی ایستادیم تا حاج آقا یوخده از تاریخ اسلام برامون بگن: اینکه بعضی از این عماراتی که سیستم عمرانی اینجا تند تند این چندساله بعنوانهای مختلفه برپا کردس سندیت چندان روشنی هم نداره توو تاریخی اسلام. خانه امیرالمومنین. مقام فلان و فلام بهمانو مقام ...

بعدِشم دوستان افتخار دادن آ با یک عکسی دست جمعی حضورشون روو در این مکان و در جوار اهالی دارالقرآن به ثبت رساندند. کم کم راه افتادیم سمت مرقد میثم تمّار. اونهم پیاده. با پای پیاده.

میثم فرزند یحیی و از سرزمین نهروان(بین ایران و عراق). چون در کوفه خرما فروش بود به تمّار مشهور شد. میثم تمّار , غلامی از بنی اسد بود که امیرالمومنین او را خرید و آزاد کرد. میثم از خواص اصحاب و یاران سّر علی (ع) به شمار می آمد و به مقدار قابلیت و ظرفیت خویش از محضر امام علی (ع) علم آموخت و آن حضرت او را در برخی اخبار غیبی و اسرار نهان آگاه ساخت تا جایی که ابن عباس از محضر میثم استفاده میکرد.
« شیخ مفید می نویسد: میثم در زندان به مختار گفت: تو به خون خواهی حسین(ع) قیام خواهی کرد و این کسی را که الآن میخواهد تو را بکشد, خواهی کشت. وقتی عبیدالله میخواست مختار را بکشد نامه ای از یزید رسید و مختار آزاد شد. »

نوشته اند که امیرالمونان(ع) چگونگی کشته شدن میثم را خبر داد و به وی فرمود:
تو را بعد از من دستگیر میکنند و به دار خواهند زد. در روز سوم از بینی و دهان تو خون روان خواهد شد و محاسنت را رنگین خواهد ساخت. تو جزء آن ده نفری خواهی بود که بر در خانه عمروبن حریث به دار آویخته میشوند. چوبه دار تو از همه کوتاه تر است. سپس حضرت آن نخل را به وی نشن داد و فرمود: تو را بر آن به دار خواهند آویخت.

روبروی حرم ایشون که رسیدیم همه از پا افتاده بودن. دیگه همون بیرون ایستادیم آ جهت عرض ادب و ارادت محضر جناب میثم  تمار , حاج آقا روضه ای خوندن و مداح کاروان هم ادامه دادن....

بعداز یه روضه و نوحه کوتاه آروم اروم راه افتادیم سمت پارکینگ. داشتم ضمن پیشروی سمت پارکینگ تا فردا صبحم رو برنامه ریزی میکردم. باید حواسم جمع باشه فردا صبحم اگه برنامه مسجد سهله سنگین باشه اونم توو برق آفتاب امشب باید آمار ساعتهای استراحتم رو داشته باشم.