سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

نظر

 پشت هلال ماه محرّم خمیده است
از بس « غریب مادر » از عالم شنیده است

می گریم و به عکس حرم خیره می‌شوم
کار نگاه من به کجاها کشیده است !

این بوی مُشکِ پیرهن مِشکی من است
در من دوباره عشق حسینی تنیده است

در اوج گریه ، قهقهه از ما عجیب نیست
تحویل سال عاشقی مان رسیده است

 

پرچمهای مراسمهای عزای حسینی بالا رفتن. مراسمها کم کم برپا میشن. هیئتها خونه تکونی هاشون رو کردن و دارن چراغهاشون رو روشن میکنن. بانیهای مجالس عزا دارن بنرهای دعوت  به مراسمهای سوگواری سرور و ثالار شهیدان رو رونمایی میکنن. منبرهای روضه ها غبار روبی شدن. صدای نوحه ها بگوش میرسن. خوب گوش کنین.....

نوحه خون داره میگه: __  بزار بیام آقاجون کربلات رو ببینم.     بیام مثل گداها کنج حرم بشینم.

__ آقا خودم میدونم, دلت رو من شکستم.   نون و نمک خوردت منم.    آقا زمین خوردت منم.  مولا بزار حرفی بگم.    یارِ قسم خوردت منم.  آقا تویی امیرم .     به عشقِ تو اسیرم.

__ ضریحِ شش گوشَت رو ,   توو آغوشم بگیرم. 

__ میخوام دنیاش نباشِ .  اگه آقام نباشه . نباشه هرکی میخواد , نام حسین نباشه.  آقا خودت میدونی.   که حاجتی ندارم. جز اینکه صورتم رو.  روو تربتت بزارم......

.

شیرخوارگان حسینی

                            یاحسین...