• وبلاگ : دست خط ...
  • يادداشت : امسال ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    دلم هواي شلمچه کرده بود هنوز غروب شلمچه يادم هست
    هنوز حرف هاي حاج آقا مقدسي تو طلائيه يادم هست که مي گفت ""بچه ها شهدا دارن به شما غبطه ميخورن دارن ميگن آهاي بچه ها جنگي که شما توش هستيد از مال ما سختتره ! ""
    اهاي بچه ها شهدا افسانه و اسطوره هاي دست نايافتني نبودن..اي کساني که ميگيد شهدا با ما فرق ميکردن, فرق ما و شهدا اين بود که به تکليف خودشون عمل کردن! اما خيلي جاها ايثار کردند . ....
    شهدا ما گزارش ميديم حالا:
    شهدا ما با مسلم زمان خودمون چيکار کرديم؟
    نه يک بار نه دوبار !! به جايي رسيد که ولي فقيه ما اومد در انزار عمومي درنماز جمعه به امام زمان خودش شکايت کرد و گفت ""اين عمار""
    آيا تو زمان شما شهدا , امام شما يک بار وامد بگه اين عمار؟آيا امام شما اومد يک بار گفت من تنهام؟ شهدا کجا بوديد عکس امام شما رو آتش زدند و خيلي ها سکوت کردند !! امام تون رو نقد زدند خيلي ها سکوت کردند !
    بچه ها شهدا ميخوان بگن اگه ميخواهيد نخوريد زمين ببينيد ولي فقيه تون کيه ؟ اگه ميخواهي امام زمان بهت لبخند بزنه بهت نگاه کنه ببين مسلم اون کيه؟ و اون رو فراموش نکن و اون رو ياري کن..
    القصه باقي....

    ""بچه ها تکليف مون رو ادا کنيم ""

    دور و بر اين ديار پرسه نزنيد / اين مملکتِ فاطمه حيدر دارد

    سوز دل ، اشک ديده و حال مناجات … باقي را نخواستم … يا کافي المهمات …