سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

نظر

امروز یوخده دیر رسیدم محلی کار. همکاران گرامی به محض دیدنی بنده . فرمودند. خانم پاک روان ما فکر کردیم توو درگیریای دیشب گرفتنددون یا خدای نکرده یه بلایی سردون اوردن!!!!!!!!!!!!!
گفتم : دیشب؟ منا؟ برا چی چی ؟؟؟؟؟
فرمودند : توو همین شلوغ پلوغیا
گفتم: واااااااااا  به من چه . دیشب که همه جا آروم بود. این شلوغ پلوغیا مالی آنتهای اونوریس آ تهرونیای اون وری.

دیدم همه ساکت شدند. منم که خودما زده بودم به اون را..........

مشغولی کاری خودم شدم. وسطی کارام یه سر زدم به رفیقم توی اتاقی کناری .......... یوخده از اوضای شلم شوروایی شهر ( میدونی انقلاب آ درواز شیراز آ خیابونی آذر آ ...) گفت. آ گفت که طرف داری فلانی امروز با لباس سیاه اومدند بیرون.
گفتم : واااااا امروزم می خوان شهر راااا بزارند روو سرشون؟

رفتم دیدم توو سررسیدم زدس. سه شنبه 26 خرداد .مصادفس با سالروزی رحلت آیت الله فاضل لنکرانی. رفتم به رفیقم گفتم . بیبین بابا اینا به مناسبتی رحلت آیت الله سیاه پوشیدند. ماوم باید همینکارا میکردیم . خب حالا اینا غیرتشون بیشتر بودس. هیشطوری نیس. خدا اجرشون بدد.

البته . عملها به نیتشون سنجیده میشند. حواسدا جمع کنیااااااااااااااا

یه 5- 6 تا از همکارانی گرامی سیاه پوش بودن.

راسی تا یادم نرفدس از کراماتا سید کاندیداها بگم. :

یکی از همکارانی محترم آ دو - سه آتیشه . ظاهرا نماینده ی ستادی انتخاباتی سید کاندیداها بوتوو یکی از حوزه های رای بیگیری. ما دیدیم شنبه خبرش اومد که فلانی چلاق آ ملاغ اومدس سری کار بعدش رئیس که ریخت آ قیافشا میبیند بشش مرخصی میدد.
حالا بشنووو
از بروبچا پرسیدیم. گفتند میگد تصادف کردس. ولی بروبچ توو پچ پچاشون میگفتند نه بابا حتما رفدس توو شلوغیا زدندش....
خلاصه فرداش دیدیم پا توو گچ آ با عصا..... دست تو گچ آ آویزونی گردن........ به بعداز ظهر نکشیده بود که دیدیم وقتی میشیند پا سیستم . آ میبیند گچی دسش مزاحمش. دستشا از باندی آویزون در میارد آ گچم حل می دد بالا بازوش تا بتوند راحت کارشا انجام بدد. چشامون یوخده گرد شد. گفتیم الله اکبر......
فرداش گچی دستش نبود آ دستش شفای کامل گرفته بود. فقط پاش میلنگید آ با عصا بود. دیروز بعداز ظهر دیدیم تند اومد سرکی کشید توی اتاق ما آ رفیقی همبازیشا صدا زد که هنوز کار داری؟؟ پاشو بریم . کارداریما......( بامزس همون ساعتا بود که میدونی انقلاب شلوغ پلوغ شده بودسسسسسسسسسسسسس) اینجا دیگه به کراماتی سید کاندیداها ایمان اوردم آ با خودم گفتم . بیبین چیطور قدر نشناختم. اگه منم برا این سید کاندیداها کار میکردم حتتتتتتتتتتتتتتتتتتما وضعم بهتر از این بود.

الله اکبر