سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

نظر

سلام . عیدتون مبارک. خبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ بروبچ وبلاگب آ غبری وبلاگی کلی دلم برا همگی تنگ شدس. والله به هزار و یه دلیل یه چند وقتس از عالم و آدم بی خبر موندم. خب آخه سیستمی توو خونه را بخشیدم به آباجی تا بلکی یه مدل بالاترشا بخرم. که بهمون هزار و یه دلیل وقت نشد برم برای خرید. همین وسطا پورتی شارژی گوشیمم از بین رفت آ گوشی موبایلمم به رحمتی خدا پیوست آ بازم به همون هزار و یه دلیل هنوز نشدس رنگی گوشی موبایلا به خودم بیبینم.

هوا اینجام سردشدس.

نیمیدونم چه بلایی قرارس به سری ما اصفانیا امسال نازل بشه. پاییز داره به تهش میرسه آ ما هنوز رنگی یه باروونی مایه دارا به خودمون ندیدیم. سرمای صبح چیزی رووما اثر نداره چون همش درحالی دوویدنیم

از دمی دری خونه تا سری خیابونی اصلی آ ایستگاهی اتوبوسی واحد در حالی دوویدنیم تا خودمونا به اتوبوسی واحد برسونیم تا بلکی مجبرور نشیم برا کسری کار نخوردن 600 تومن پولی بی زبونا بدیم به تاکسی. وقتیم سواری اتوبوسیم که لابلا اون همه آدم اونقده گرممون میشه که مجبوریم پنجرا اتوبوسا واز کنیم تا از گرما خفه نشیم.
اما وای از اون ساعتای صبح توو شرکت که تا بخاریا روشن میکنیم تا یوخده گرم شیم این دربونی لری شرکت حوصله ش که سر میره راه میوفته تو اتاقا سرک کشیدن آ برا مزه انداختنم که شدس شروع میکنه بخاریا را خاموش میکنه چپ چپم که نیگاش کنه بهت میخنده آ میگه برا صرفه جویی خاموش کردم. ...............خدا شری هرچی لری زبون نفهمه از مسیری زندگیمون کم کنه.

آمین.