سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

نشستم و به سالی که گذشت فکر میکنم:

سالی که گذشت .........

چقدر سخت گذشت ,با تجربه بیش از 6بار اتاق عمل.........
چقدر تلخ گذشت با پرواز مادربزرگ(مادربزرگی که مادر صدایش می کردیم) در غروب عید غدیر.....
چقدر سیاه به پایان رسید , با خبر پیدا شدن جسد پدر پوریا..............
چقدر ............

خدایا نمی تونم امسال عید نوروز رو خونه باشم. نمی تونم جای خالی مادر رو تحمل کنم........ سالهای سال بود که مادر سهم ما بود . سالهای سال بود نگاه پر معنای مادر عمق دلم جاداشت..........

نه

نمی تونم....... نمی خوام نوروز بدون مادر رو تجربه کنم. نمی خوام.......... مادربزرگی که برام مادر بود.

 

ولی حالا یه لطفی کرده شمسی ........
خدا حاجات قلبیش رو بهش بده و انشالله سالی که پیش روست از بهترین و پربارترین و شادترین سالهای عمرش باشه...

شاید امسال به همراه شمسی خادم بشم........... شاید