سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

نظر

... السلام علیک یا علی بن محمد الهادی 

قبل از ظهر رسیدیم سامرا. ماشین رو گذاشتیم پارکینگ و پیاده رفتیم سمت فلکه و از اونجا هم که مسیر سمت حرم امامانِ عسگریین رو فقط در حال پروازی...

مولاجان السلام علیک یا علی بن محمد ، ابن الجواد . آقاجان ، امام هادی ... امسال زمانی که اذن دخول دادین هم محشری برپا بود. دو سه سالی بود نیومده بودم زیارت شما آقاجان. اینجا یه جور دلنشین تری بوی فرزندتون امام زمانم(عج) رو میده.

طول مسیری که پیاده می رفتیم سمت حرم باحالتر شده بود. کابینی که برای وضوخانه ی بانوان درست کرده بودن، میزهایی که برای پذیرایی از زائر جماعت چیده بودن ، اصلاً امسال یه رنگ و بوی خاصی داشت مولاجان.

رسیدیم به حرم. چشمهام رو دروازه ای کرده بودم برای ثبت. ثبت تمامِ آنچه می دیدم. عینی این حسرت به دلهای تشنه و ... فقط امسال کمی زودتر سعی کردم بر خودم مسلط بشوم. تمام لحظاتم رو با برنامه بهره برداری کنم. اول اینکه همه ی لحظاتم من باشم و آقا اباصلح و پدر و پدر بزرگشون. مادر و عمه جانشون.

یادم باشه به عمه جانشون قسم بدهم و برای عمه جانم شِفای خیر بخواهم.

روزت هر گاه مثل شب گشت سیاه
 

با پای شکسته باز ماندی در راه
تسبیح بگیر و صد و یک بار بگو :
« لاحول ولا قوة الّا بالله »