صبحِ کَله سحر بلند شدیم و برای نماز صبح که تووی مجلس روضه به جماعت خونده میشه خودمون رو رسوندیم. بعد از نماز جماعت، همون روحانی که نماز جماعت رو خونده می ره بالای منبر. کلام رو شروع میکنه: بسم الله الرحمن الرحیم و ...
* آقای عربزاده، مثل هرسال بعنوان خادمِ روضه ، آبجوش رو بعد از نماز صبح برای همه میاره و تعارف میکنه.
* امسال بدلیل گرمیِ هوا، داربستِ روضه رو 7الی8 متر بالاتر بستند، تا هوا دَم نکنه و گرم نشه. پرده ها و کتیبه ها شبیه پارسال به درودیوار بسته شده و فرشهام مثل قبل.
* فقط امسال باغچه های خونه ی حاجیه خانم درخت و گل و گیاه منظم و مرتب و قشنگی داره. حاجیه خانم همیشه باسلیقه بوده و هست...
...
نشسته بودم روی پله. پاهام هنوز درد میکنه و نمیتونستم رووی زمین بشینم. امروز روضه هنوز خیلی شلوغ نشده بود، ولی فردا و پس فردا که خیلی شلوغ میشه نمی تونم به این راحتی بشینم روی پله ها. صندلی هم نمی دونم گیرم بیاد یا نه، آخه دارم فکرش رو میکنم که حاج خانمهای مُسِنی که تشریف میارَن روضه، انتظار دارن صندلی رو دو دستی تقدیمشون کنیم.... نمی دونم تاسوعا و عاشورا می تونم برم روضه؟؟؟
یاحسین... امسال خیلی حسرت کشیدم. دلم می خواد این روزها دستم رو بزارم به زانو و با یک "یاعلی" گفتن از جا بلند بشم.
آقاجان... دستم رو میگیری؟؟؟