سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

نظر


بسم الله النور.

با سلام و عرض سپاس بیکران محضر آقا صاحب عصر و زمان، یوسف فاطمه، منتقم زهرا، گل نرگس، حضرت بقیه الله اعظم(عج) که من و بسیاری از دوستان را جهت آموزش و پرورش نکته های سربازی رهسپار نمود.
با سلام و عرض سپاس بیکران از شهدای گرانقدری که پذیرای ما بودند.
با سلام و عرض سپاس بیکران از کلیه دست اندر کاران برگزاری چنین اردوی باشکوهی . اردوی
از بلاگ تا پلاک2
خب دیگه کم کم داشتیم میرسیدیم به آخرای جاده. به یادی یادگاری های پارسال شروع کردیم به برگزاری مراسم انتخاباتِ برترینها.
بعد از اینکه یه لیستی بالا بلند از کاندیداوایِ انتخابات ترینها تهیه کردیم.بروبچارا جمع کردیم آ شروع کردیم به رای گیری.

نتایج انتخابات ترینها در اتوبوس شماره 2.

با نمک ترینها:زینب
خواب آلوده ترینها:خاله عارفه
دست و دلبازترینها:
پاک روان
پر حرف ترینها:زینب
کم حرف ترینها:
صور اسرافیل
فداکارترینها:بطور مشترک
آقای فضل الله نژاد و آقای حسینی
بداخلاق ترینها:خاله الهه
سوتی ترینها:جماعت جلوی اتوبوس
ضایع ترینها:خاله الهه
مظلومترینها:جماعت مجردان داخل اتوبوس متاهلین
کثیف ترینها:
پاک روان
تنبل ترینها:متاهلین
عکاس ترینها:محمدمهدی
دلسوزترینها:بصورت مشترک،حاج خانم رحیمی و
آقای فضل الله نژاد
تابلوترینها:خانواده ی شماره1
فعالترینها:مرتضی (پسر آقای جنتی)
جاسوسترینها:بطور مشترک،
زینب و محمدمهدی
خبرسازترینها:عبدالمجید عقیلی(کاندیدای انتخابات مجلس... در شهر...)
معروفترینها:خاله عارفه
لیلی و مجنون ترینها:
زینبخاله عارفه
عیالوارترینها:
آقای پاک روان
مثبت ترینها:خانواده رحیمی
.برگزاری انتخاباتمون ماجراهای پشت صحنه ی زیادی داشت که از بازگویی آن معذوریممممممم....
دوشنبه شب که به قم رسیدیم بروبچ اصفهانی 3-4 تاییشون راهی اصفهان شدند . ولی الباقی شبا در سازمان ملی جوانان موندند.

دمی در، اتوبوسا که تخلیه شد از همسفریامون . صحنه های با حالی را شاهد بودیم.
اشکهایی که جاری شده بود .........

نگاههای حسرتباری که خیره مانده بود.....
میسکالهایی که با سرعت عمل مینمود ...........
و ......
 بالاخره این قمیا و تهرونیا دست از سری ما ورداشتندا ما بالاخره خسته و کوفته رفتیم استراحتگاهی که در نظر گرفته شده بود .
اولین چیزی که سراغش رو گرفتیم حمام بود. پا وایسادیم تا بزرگان برن و بپرسن چرا دربش بسته س . جواب این بود: چون آبگرم کن توی خود حمام هستش و قبلا دو سه تا تلفات در حد خفگی و غش و .داشدس دیگه درشا بسند. خب مام ......
شام چسبید . خوش مزه بود جادون خالی .
بروبچه هیی از من برنامه از این به بعد رو می پرسیدن. دیگه کم کم حرسم در اومد . گفتم .
واااااااااااااا شوما مگه خودادون آدم نیسین؟؟؟؟؟ بابام جون خودمون و خوددون. برنامه ریزی با خودامونس .
برنامه میخین؟ حالا عرض میکنم. میخوابیند تا نیم ساعت به اذون. به سه سوت آماده میشین تا نماز رو حرم بخونیم . اگه پا کارین جمکران هم میریم . بعدشم 72 تن . آ اصفان و آغوشی بازی خانواده .......خب شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ضمن اگه حضراتی آقایونم برنامه دیگه ای ارائه فرمودن که به مزاجمون سازگار نبود زیری بارررررررررر نیمیریم .
آقا ما را میگوی اصی حواسمون نبود مادر بزرگوار حضرت بچه های قلم هم در جوار ما هستن. فرمودن نه همونه که شما میفرمایید برنامه هرکس با خودشه..... ما هم عرقی سردا از پیشونیمون پاک کردیم آ نیم چه حرفمونا پس گرفتیم .
صبح سری اذان بیدار گشتیم به نمازی حرم نرسیدیم . ولی بروبچ رو آماده ی رفتن نمودیم . زبل و زرنگاش با ما راهی شدن. تاکسی تلفنی گرفتیم . قرارشد بیاد دمی در . خداحافظیامونا کردیم آ با دوو رسیدیم دمی در .......
آآآآآآآآآآآآآآآآ در بسته بود حالا چه شکلی بریم بیرون سواری ماشین بشیم . که خود راننده ی محترم راهی پیدا نمود  تا ما همچون انسانهای وارسته و نه عین گربه های وارفته ........ از نرده ها بالا رفته و به بیرون بپریم
رسیدیم. میدونی؟!! یه جورایی باحال بود. ابتدا و انتهای سفرمون از حرم خانم فاطمه ی معصومه(س) بود.
محضرشریفشون بودیم و بعد از زیارت بنده به علت فراخانی باباجان بعضی از آباجیا مجبور به حذف برنامه جمکران خود شدم .... بروبچ قمی التماس دعا .......
سالی نودونم مبارک . آ سالی شاد و پرباری داشته باشین .
انشالله امسال یه قدم میایید جلو همین بسدونس دیگه


 
آنچه که در سلسله متنهای (پلاکهای تنها مانده) آمده :


همه ی اون چیزایی بود که گذاشتن توی کوله پشتیم تا برادون بیارم .
.............................