دست خط ...

سردار اصفهانی شروع کردن یوخده در موردی باشماق برامون گفتن. که اینجا مرزی گمرکی باشماقسا . روستای باشماقم همین نزیکیاس آ ...........
حالا یوخده زیری آفتاب طاقت بیارین تا بعد ببرمدون توو سالونی خنک آ تا آقایی فلانی ازدون پذیرایی بکنند آ ........

آقایی.. شروع کردند از موقعیت باشماق در دوران دفاع مقدس آ عملیاتها گفتن

بعدشم رفتیم برا سالن و آ پذیرایی و تناول چایی و شیرینی و ........بنده خدا صاحب مجموعه هم برای هنرمندان سخنرانی می کرد ........آ ماوم که مشغولی خوردن بودیم .

حالا دیگه بگذریم از ماجرای دستشویی رفتن خواهران در طبقه ی دوم  آ  راه افتادن حضرات آقایون به طمع یک برنامه پذیرایی دیگر و کش آمدنشون.