بعداز ظهر که برای نماز مغرب رفتیم حرم امام حسین, نیتمون این بود که دعای کمیل هم میمونیم و برمیگردیم تا صبح برای ندبه سرحال برگردیم.... دلم نمیومد که شب جمعه کربلا باشم و برم توو رختخواب. ولی خب دیگه حضرات بزرگون کاروان چنین قرار گذاشته بودن.
پنج شنبه بود. بعدازظهر که برای نماز مغرب میرفتیم حرم امام حسین(ع) , بار سوم یا چهارمم بود میومدم حرم. اینبار کمی اطرافمم نگاه میکردم. سعی داشتم بین الحرمین نگاهم به چیزی غیر از گنبد آقام درگیر نشه. ولی داخل حرم مولام مزار اصحاب اباعبدالله هم بود . من حتی به شش گوشه بودن ضریح هم توجه نکرده بودم, اینبار سعی کردم عینی یه بچه شیعه مودب باشم و بعد از سلام به مولام به فرزند رشیدشون هم مودبانه عرض سلام داشته باشم.
نه اینکه بگم سلامها رو ناقص میدادم ها. نه. هربار برای سلام چهار سلام (سلامهای زیارت عاشورا) میدادم, ولی اینکه بایستم روبروی آقا علی اکبر(س) و به ایشون عرض ادب داشته باشم نبود , راستش تا اون وقت هرچی هم که سلام میدادم انگار همش خطاب به خودِ آقا بود.
میدونی؟! فکر میکنم همش برمیگرده به همون حاجتی که از آقا امیرالمومنین داشتم. اینکه ظرفیتم بیشتر بشه. اینکه خودم ظرفیت زیارت اینهمه اولیاء خدا رو یه جا داشته باشم. شعور درک و فهم اینهمه .....
اونروز قبل از اذان مغرب بود رفتم جلو, توو درگاه ورودی رواق ایستادم و چهار سلام رو با درک بهتری دادم. بعد از سلام و عرض ادب محضر آقا اباعبدالله الحسین(ع), محضر آقا علی اکبر هم سلام و عرض ادب داشتم, داشتم گپهایی که یوخده بوی عالم جوانی میداد رو باهاشون میزدم....
سرم رو گرفتم بالا و عرض کردم آقاجان:
نسل جوان را به جهان رهبری * جلوه ی توحید، علی اکبری
هر که هوای رخ احمد کند * در تو تماشای پیمبر کند
آخه دردهای جوونی خودش عالم دیگه ای داره.
. از اونهایی که رنگ و بوی دین و ایمون داره گرفته.......
تا اونهایی که بوی کار و رزق و روزی و خونه و خونواده داره.
تعدادی جوانانی ملتمسی دعا هم که کم نیست الحمدالله. همچین جاوایی اِگه حواسدا جمع نکنی کلاً مشغولی ملتمسینی دعا میشی آ اِز خودد آ خواهر و برادرت جدا میشی. یاددمیره.
نماز مغرب و عشا رو هم همونجا توو حرم آقا خوندیم آ بروبچ رو که پیدا کردم , فهمیدم نظر بزرگون عوض شدس آ قرارس برای شام برگردیم, یه استراحتی کنیم و بعد حدود ساعت یک برگردیم هم کمیل رو خودمون برگزار کنیم , هم بمونیم برای ندبه.
خدا خیرشون بدد, بازم اینجوری یوخده بوی شب جمعه ی کرب بلا رو میچشیم. خدا خیرشون بدد.