پشت هلال ماه محرّم خمیده است
از بس « غریب مادر » از عالم شنیده است
می گریم و به عکس حرم خیره میشوم
کار نگاه من به کجاها کشیده است !
این بوی مُشکِ پیرهن مِشکی من است
در من دوباره عشق حسینی تنیده است
در اوج گریه ، قهقهه از ما عجیب نیست
تحویل سال عاشقی مان رسیده است
پرچمهای مراسمهای عزای حسینی بالا رفتن. مراسمها کم کم برپا میشن. هیئتها خونه تکونی هاشون رو کردن و دارن چراغهاشون رو روشن میکنن. بانیهای مجالس عزا دارن بنرهای دعوت به مراسمهای سوگواری سرور و ثالار شهیدان رو رونمایی میکنن. منبرهای روضه ها غبار روبی شدن. صدای نوحه ها بگوش میرسن. خوب گوش کنین.....
نوحه خون داره میگه: __ بزار بیام آقاجون کربلات رو ببینم. بیام مثل گداها کنج حرم بشینم.
__ آقا خودم میدونم, دلت رو من شکستم. نون و نمک خوردت منم. آقا زمین خوردت منم. مولا بزار حرفی بگم. یارِ قسم خوردت منم. آقا تویی امیرم . به عشقِ تو اسیرم.
__ ضریحِ شش گوشَت رو , توو آغوشم بگیرم.
__ میخوام دنیاش نباشِ . اگه آقام نباشه . نباشه هرکی میخواد , نام حسین نباشه. آقا خودت میدونی. که حاجتی ندارم. جز اینکه صورتم رو. روو تربتت بزارم......
.
یاحسین...