ایوان نجف عجب صفایی دارد. حیدر بنگر چه بارگاهی دارد
نماز ظهر و عصر رو حرم امام علی ع خوندیم. توو صحن نشسته بودم و مناجات منظومه حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب ع رو میخوندم:
لک الحمد یا ذاالجود و المجد والعلی تبارکت تعطی من تشاء و تمنعُ
الهی و خلاقی و حرزی و موئلی الیک لدی الاعسارِ وَ الیسرِ اَفزعُ... میدونی آدم توو صحن آقا امیرالمومنین یه حس و حال خاصی داره برای مناجاتی که میدونه آقا و مولاش قبلا خوندن...
بعداز نهار که راهی شدیم برای مسجد سهله، اتوبوس ما راه کج کرده بود و اومده بود مسجد حنانه.... ولی اتوبوس اولیه برای لحظاتش جور دیگه ای ارزشگذاری کرده بود و یک راست رفته بود مسجد سهله. خب مام قسمتمون این ریختی بود.
داخل مسجد سهله که شدیم، حاج آقا(روحانی کاروان) و همسفریا وسط صحن منتظرمون بودن. جندتا از مقامها رو تعریف کردن و مشغول به جا آوردن نمازهای مستحبی شدیم... تا نماز مغرب و عشا مشغول بودیم. مسجد در حال ساخت و ساز بود.
یکی از رفقایی که این روزها توو همسفریام پیدا کرده بودم بیرون مسجد موندگار شده بود. قبل از نماز یه سر بهش زدم، بنده ی خدا همونجا مشغول دعا و زیارت خوندن شده بود. تا نماز مغرب و عشا مسجد سهله بودیم، روحانی کاروان برامون حرفهای شنیدنی زیاد داشت...