دلتون آب. یکی، دو روزی هست یه همکار خوشگل و خوش اخلاق پیدا کردم.
شنیدین که میگن :
خلایق هرچه لایق. حالا بازم میگم ، دلتون آب.
شکر خدا ، بعد از مدتی یه نیروی فعال و پرانرژی برای منابع انسانی شرکت جذب کردیم. نفهمیدم چرا ولی همون روزِ عقدِ قرارداد پدرش همراهش اومده بود، غیراز این مورد الباقیش (به قولِ خودش) OK بود.
بنده خدا زرنگس آ باتجربه، روز اول یوخده بهش فهموندم که اینجا میتونی رشد کنی و بشَوی آنچه که لایقش هستی ، ولی باید درست عمل کنی و لیاقتهای خودت رو نشون بدی، به مدیر خودت نشون بده که تو لایقتر هستی. خاطر خواهت میشن و برای تبلور خودت زمینه زیاد داری خوشگل خانم.
من هیچ تعلق خاطری به این میدانِ نقش آفرینی ندارم، برای پایدار بودن این عرصه ایستادم تا جانشینِ مناسبی گمایشته باشم. این گوی این میدان ، یا علی
نمی دونم چرا ولی کمی نپختگی میکنه، ولی امیدوارم بِهِش، نازنینیه، امروز همش به یاد همکار قبلی خودم می انداختم، اون عزیز عروس خانومِ خوش صورت و خوش سیرتی بود، هم رشته و همکار، اونهم روز عقدِ قراردادش با پدرش اومده بود و همیشه در حال پیامک بازی با همسرش. خاطراتِ شیرینی ازش دارم. هرجا هست خداوند خوش و خانواده ی عزیز و محترمش رو به سلامت دارد.