من کیَم؟ عبدِ فراری ای خدا
امدم با آه و زاری ای خدا
ای که از مادر برایم بهتری
آمدم تا از گناهم بگذری
ای خدا بنگر پریشان آمدم
گرچه بد بودم، پشیمان آمدم
ای خدا وقت خریداری شده
ذکر توبه بر لبم جاری شده
ای خدا مرغ دلم را شاد کن
از سیه چاله دلم آزاد کن
مهربانا چاره کن بیچاره را
خود امان ده بنده ی آواره را
یک نظر کن تا شوم دیوانه ات
تا ابد باشم مقیم خانه ات
خانه ی تو قبله ی حاجات ماست
حاجتم عفو تمام بنده هاست
حاجتِ من رفتن کرببلاست
حاجت من دیدن بیت خداست
حاجت من آرزوی رهبر است
حاجت من دلخوشیِ حیدر است