صحبتهای حج آقا تموم شده آ نشده رسیدیم. پیاده شدیم ولی یوخده عجیب بود. بروبچا همراهی سردار اصفهانی داشتند از یه جاده خاکی از یه تپه باشیبی تند می رفتند بالا . تپه ای که سمت راستش همش نرده های بلندی کشیده شده بود که نشون می داد اینجا لبی مرزس...........
رفتیم بالا . دیدگاهمون از اون بالا باحال بود. بالای یه دره ای بودیم که اونطرفش مالی عراقیا بود آ بالای ضلع مقابلمون آمریکایها پایگاه زده بودن. (مرگ بر آمریکا.)
سردار اصفهانی از موقعیتی دره شیلر که روش وایساده بودیم میگفت:
برای شادی روح شهدا بالاخص شهدای کردستان صلوات.
اینجا سرزمین رزمندگانیست که در عین گمنامی و مظلومیت در این کوههای سربه فلک کشیده و با این جاده های پرپیچ و خم بدون امکانات وسیع نظامی و با توکل بر خداوند تبارک و تعالی و ایمان راسخشون به پاسداری از اسلام معنی دادند.
اینجا سرزمین شهدای بومی هست مثل: عثمانِ فرشته. جلالِ بارنامه، یوسف افشار، سعید توفیقی .... و هزاران هزار شهیدی که در این سرزمینِ خفته سعی نمودند با تمام توانشون در مقابل کسانی که وابستگی شدید به استکبار جهانی داشتند، مقاومت نموده و شررشون رو از این سرزمین کم کنند.
شهیدانی مثل شهید کاظمی، کیا صادقی، هشت مردی، ..شهید افسونی، ... شهدایی که یک تنه به اندازه ی یک تیپ مقاومت می کردند.
سرزمینی که لاله های وحشی اون شاهد دلاورمردیهای جوانانش بود.اینجا مکانی ست که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، ارتش، سپاه و ژاندارمری با تمام امکاناتی که در اختیار داشتند، توانستند کل منطقه ی شیلر، که شما الآن در اون مستقر هستید رو از منافقین پاکسازی کنند، نیروهای کوموله و دموکراتی که مدتها بود با آرامش در اینجا ساکن بودند.
................